ضعف در اراده یکی از عوامل ایجاد تنبلی در افراد است. وقتی دربارهی فردی میشنویم میگویند «او کم اراده است» اغلب به صورت فرد ناراحت و ناموفقی تصور میشود. اگر این موارد را در نزدیکان خود مشاهده کردهاید و یا خودتان چنین تجربهای دارید، نگران نباشید زیرا افراد زیادی هستند که چنین مشکلی دارند. اما لازم است بدانید کم ارادگی یک مشکل ذاتی نیست بلکه انتخاب شماست. زیرا شما به خودتان و تواناییهایتان باور ندارید و انتخاب کردهاید که در مواجه با مشکلات و کارها بگویید «من نمیتوانم!»
برای یک زندگی شاد و موفق شما به اراده نیاز دارید. اگر فکر میکنید که در انجام این کار مشکل دارید، نکات زیر که در یک کارگاه روان شناسی برای تقویت اراده آموزش داده شده است، برایتان مفید خواهد بود.
- مثبت اندیش باشید.
افرادی که تفکر مثبت دارند و مثبت اندیش هستند، برای دستیابی به اهداف خود اراده بیشتری دارند بنابراین اولین قدم پرورش نگرش مثبت در خود است. نگرش مثبت میتواند در یک روز کسل کننده حس خوب و انگیزه ایجاد کند.
بر روزها و شرایط سخت لبخند بزنید و و در برابر وسوسههای ناشی از ناامیدی مقاومت کنید تا زندگی برایتان قابل تحملتر و شادتر بشود.
- اسیر حسادت و دشمنی نشوید.
معمولا افرادی که از کمبود اراده برخوردارند، تمایل زیادی به حسادت ورزیدن و دشمنی با دیگران دارند. اما بدانید که حسادت و دشمنی، زندگی موفقترین آدمها را هم نابود میکند و شادیهای سادهی زندگی را از شما میگیرد و حتی شروع بیماریهای روحی بسیاری مانند اضطراب و افسردگی و به دنبال آن بیماریهای جسمی است.
خود را از بند حسادت رها کنید و روی زندگی خودتان تمرکز کنید تا اراده و اعتماد به نفس بیشتری پیدا کنید.
- از مقایسه خود با دیگران دست بکشید.
به هیچ وجه خودتان را با بقیه مقایسه نکنید. ارادهی بیشتر داشتن دوستان و اطرافیان شما به این معنی نیست که از شما قویتر هستند. باور داشته باشید که شما هم میتوانید و حتی شاید تواناییتان از آنها بیشتر هم باشد فقط به زمان و مسیر درست نیاز دارید تا تواناییتان کشف شود.
یک کار مفید الگوبرداری از زندگی و عادات افراد موفق است اما نه به شکلی که زندگی خود را مختل کنید و کورکورانه در زندگی فرد دیگری زندگی کنید. خودتان باشید و به خودتان افتخار کنید.
برای آگاهی از سایر نکات به مقالهی زیر رجوع فرمایید:
روان صحبت نکردن مشکلی است که خیلیها گرفتار آن هستند و باید دانست فصاحت گفتار یک امر ذاتی نیست و یک مهارت است، اصول و قواعد خاص خود را دارد و هرکس در هر سنی با تمرین و تکرار میتواند روان و سلیس سخن گفتن را بیاموزد. عوامل گوناگونی ازجمله اضطراب، اعتماد به نفس پایین، و ترس از صحبت کردن در مقابل جمع موجب ناموفق بودن افراد در صحبت کردن هستند.
در اینجا به برخی اصول و کارهایی که برای تقویت سخنوری و روان صحبت کردن در کارگاه روان شناسی آموزش داده اشاره میکنیم.
ادامه مطلب ...علت صبحانه نخوردن کودکان بیشتر دلایل روانی دارد. البته لازم به ذکر است این مورد بیشتر در کودکانی دیده میشود که هر روز صبح زود به مدرسه میروند و موضوع صبحانه خوردن یا نخوردن آنان دغدغهی پدر و مادرها میشود.
شایع ترین دلیل صبحانه نخوردن کودکان کم اشتهایی صبحگاهی است. بیشتر بچهها وقتی از خواب بیدار میشوند میلی به غذا خوردن ندارند. شاید ریشهی این موضوع را بتوان در سبک نادرست زندگی خانوادهها جستجو کرد. تعطیلات و ایام تابستان مساوی است با بی برنامگی در خانوادهها، هر زمانی که دوست دارند بخوابند، هر وقت تمایل داشتند بیدار شوند و حتی به جای صبحانه ناهار مصرف کنند. نکتهی مهم اینجاست که برنامه غذایی بچه ها مستقیما به برنامه خوابشان ارتباط دارد. وقتی برنامه خواب کودک نامنظم باشد به همان اندازه برنامهی غذایی او هم به هم میریزد.
صبحانه نخوردن کودکان به علت لجبازی و اشتباهات تربیتی
دلیل بعدی صبحانه نخوردن، اشتباهات تربیتی والدین است. این دسته از کودکان به دلیل محبت و توجه بیش از حدی که از والدین خود دریافت کردهاند لجباز بار آمدهاند. دکتر امیری میگوید: «کودکان در چنین خانوادههایی، همه کارهای عادی و وظایف خود را با نوعی منت انجام میدهند زیرا والدین با اشتباهات تربیتی متعدد آن ها را باج گیر بار آورده اند.» پس رفتاری که در اینجا با آن مواجه هستیم رفتار باج گیری است. کودک هر کاری که انجام بدهد حتی کارهای ساده ای مانند غذا خوردن و به مدرسته رفتن، در ازایش باج میگیرد و گویی این کار را بخاطر پدر و مادر خود انجام میدهد. «کودک در چنین شرایطی والدین را تابع خود میکند و والدین هم به اشتباه در ازای غذا خوردن یا درس خواندن به او باج میدهند تا مبادا رفتارش تغییر کند. در چنین فضایی کودک و والدین وارد یک بازی روانی می شوند که بسیار خطرناک است. زیرا کودک باید بداند برای نیازهای اولیهاش باید خودش اقدام کند و لازم نیست والدین را آزمایش کند.»
کودک باید بداند غذایی که میخورد نیاز جسمی است و این کار را برای خودش انجام میدهد نه فرد دیگری و او خودش مسئول تغذیه خودش است و اگر کودکی مسئولیت خودش را انجام نداد امتیازاتی از او گرفته شود نه این که به او باج داده شود. چه کودکی که باج میگیرد، چه والدینی که باج میدهند، هر دو روش اشتباه است و کودک باید بداند در صورت عمل نکردن به مسئولیت خوش، امتیاز مهمی مانند گردش در پارک را از دست میدهد.