راه های غلبه بر احساس تنهایی

آیا تا به حال برایتان پیش آمده که در زمان های خاصی ، احساس تنهایی مطلق داشته باشد به شکلی که هیچ چیزی برای شما معنی خاصی نداشته باشد؟ البته این احساس بیشتر به یک احساس جدا افتادگی شبیه بوده تا یک احساس غمیگینی ، و باید بدانید که این احساس با افسردگی فرق دارد.

اگر برایتان پیش آمده که دچار احساس تک افتادگی شده اید و در تفکرات عمیق تهایی خود ، به این نتیجه رسیده اید که تنها  به دنیا آمده اید و تنها هم از دنیا رخواهید رفت ، احتمالا دچار اضطراب جدایی شده اید که به نقل از فروم ، سرچشمه تمامی اضطراب هاست.

جدایی در اینجا به مفهوم بیچارگی و عدم درک مردم  و اشیا می باشد. چنانچه حداقل قبول کنیم که جدایی سرچشمه اضطراب شدیدی در انسان است ، بنابر این عمیق ترین احتیاج و نیاز او به غلبه بر این جدایی است که منجر به آزادی او از زندان تنهایی می شود.  یکی از این راه ها شرکت در مناسک دینی در قبایل قدیم بود که در آن با ایجاد حالت خلسه و هیجان دنیای بیرون ناپدید می شود و همراه با آن احساس جدایی هم از بین می رفت. هر چه مناسک دینی به صورت گروهی بیشتر انجام می گرفت ، احساس آمیختن با جمع هم بالاتر می رفت و راهکار موثر تر واقع می شد.

راه دیگر ، عیاشی های جنسی بود که به شکل دسته جمعه جزئی ار مناسک ادیان آن زمان بود. چنین به نظر می رسید که در نتیجه این گونه عیاشی ها ، بشر می تواند تا مدتی زندگی را ادامه دهد ، بی آنکه از جدایی رنج فراوان بکشد. پس از مدتی ، اضطراب رفته رفته شدت می گرفت و باز انجام این مراسم آن را تخقیق میداد.

این عیاشی ها و مراسم ادیان بدوی تا زمانی که به شکل گروهی انجام می شد ، اضطراب و احساس گناه پدید نمی آورد چون هم بزرگان قبیله در آن شرکت می داشتند و هم از نظر جوامع بدوی ، فضیلت به حساب می آمد.

اما در حال حاضر ، فردی از یک اجتماع پیشرفته چنین تدابیری را انتخاب نمیکند. به جای آن به راه حل سوم می پردازد که اعتیاد به می گساری و مواد مخدر چند مورد از آنها میباشد. این راه حل ها برخلاف مناسک بدوی که به شکل گروهی و همگانی انجام میشد و البته دارای مقبولیت اجتماعی هم بود ، در فرد تولید احساس گناه و ندامت میکند. فرد میبیند که بعد از پناه بردن به می گساری و یا مواد مخدر ، پس از زایل شدن خاصیت آن ، احساس جداییش بیشتر شده است و در نتیجه با شدت و ولع بیشتری به سمت مواد سوق داده میشود. عیاشی جنسی نیز کم و بیش به همین شکل بوده که فرد کم کم در میبابد که لذت جنسی بدون عشق  ، فقط برای لحظه کوتاهی می تواند فاصله دو انسان را از میان بردارد.

منبع