علت صبحانه نخوردن کودکان بیشتر دلایل روانی دارد. البته لازم به ذکر است این مورد بیشتر در کودکانی دیده میشود که هر روز صبح زود به مدرسه میروند و موضوع صبحانه خوردن یا نخوردن آنان دغدغهی پدر و مادرها میشود.
شایع ترین دلیل صبحانه نخوردن کودکان کم اشتهایی صبحگاهی است. بیشتر بچهها وقتی از خواب بیدار میشوند میلی به غذا خوردن ندارند. شاید ریشهی این موضوع را بتوان در سبک نادرست زندگی خانوادهها جستجو کرد. تعطیلات و ایام تابستان مساوی است با بی برنامگی در خانوادهها، هر زمانی که دوست دارند بخوابند، هر وقت تمایل داشتند بیدار شوند و حتی به جای صبحانه ناهار مصرف کنند. نکتهی مهم اینجاست که برنامه غذایی بچه ها مستقیما به برنامه خوابشان ارتباط دارد. وقتی برنامه خواب کودک نامنظم باشد به همان اندازه برنامهی غذایی او هم به هم میریزد.
صبحانه نخوردن کودکان به علت لجبازی و اشتباهات تربیتی
دلیل بعدی صبحانه نخوردن، اشتباهات تربیتی والدین است. این دسته از کودکان به دلیل محبت و توجه بیش از حدی که از والدین خود دریافت کردهاند لجباز بار آمدهاند. دکتر امیری میگوید: «کودکان در چنین خانوادههایی، همه کارهای عادی و وظایف خود را با نوعی منت انجام میدهند زیرا والدین با اشتباهات تربیتی متعدد آن ها را باج گیر بار آورده اند.» پس رفتاری که در اینجا با آن مواجه هستیم رفتار باج گیری است. کودک هر کاری که انجام بدهد حتی کارهای ساده ای مانند غذا خوردن و به مدرسته رفتن، در ازایش باج میگیرد و گویی این کار را بخاطر پدر و مادر خود انجام میدهد. «کودک در چنین شرایطی والدین را تابع خود میکند و والدین هم به اشتباه در ازای غذا خوردن یا درس خواندن به او باج میدهند تا مبادا رفتارش تغییر کند. در چنین فضایی کودک و والدین وارد یک بازی روانی می شوند که بسیار خطرناک است. زیرا کودک باید بداند برای نیازهای اولیهاش باید خودش اقدام کند و لازم نیست والدین را آزمایش کند.»
کودک باید بداند غذایی که میخورد نیاز جسمی است و این کار را برای خودش انجام میدهد نه فرد دیگری و او خودش مسئول تغذیه خودش است و اگر کودکی مسئولیت خودش را انجام نداد امتیازاتی از او گرفته شود نه این که به او باج داده شود. چه کودکی که باج میگیرد، چه والدینی که باج میدهند، هر دو روش اشتباه است و کودک باید بداند در صورت عمل نکردن به مسئولیت خوش، امتیاز مهمی مانند گردش در پارک را از دست میدهد.
در کارگاههای روانشناسی و دورههای روان شناسی افزایش اعتماد به نفس، مطابق مطلبی که در زیر آوردهایم، ابتدا اعتماد به نفس تعریف میشود و بعد از آن علائم کمبود آن بررسی میشود و در نهایت راهکارهایی بری افزایش آن به افراد ارائه میشود.
یکی از اولین لازمههای موفقیت، داشتن اعتماد به نفس است. افرادی که اعتماد به نفس بالایی دارند به راحتی خواستههای خود را بیان میکنند و به طور کلی در کارها و روابط خود موفقترند. اکثر افراد برای رسیدن به موفقیت فقط کمی به اعتماد به نفس نیاز دارند.
اعتماد به نفس و خودباوری؟
اغلب ما فکر میکنیم اعتماد به نفس یعنی خودباوری در زمینهای خاص. این دیدگاه باعث میشود فقط در انجام کار یا کارهای خاصی که آن را خوب انجام میدهیم احساس اعتماد به نفس بکنیم. پس لازمهی این نگرش این است که حتما در کار به خصوصی مهارت بالایی کسب کنیم تا بتوانیم این احساس را داشته باشیم. این نگرش نسبت به اعتمادبه نفس اشتباه نیست ولی مشکلی که دارد این است که کارهای معدودی هستند که ما در انجام آنها مهارت داریم. بنابراین اگر احساس اعتماد به نفس خود را بر اساس انجام کارهای بیرونی قرار دهیم دچار مشکل میشویم زیرا انسان هرچقدر هم توانا و با مهارت باشد، باز هم در یادگیری توانایی و کسب مهارت محدودیت دارد پس با این نگرش موقعیتهایی که در آن احساس اعتماد به نفس میکنیم محدود و معدود هستند.
راههای افزایش اعتماد به نفس
اعماد به نفس هم اکتسابی است و ذاتی. فردی که به طور ذاتی در انجام کاری استعداد دارد با تقویت باورهای ذهنی خود و تمرینات مستمر در آن کار راحتتر پیشرفت میکند. اما هر فردی با تمرین و تکرار میتواند هر مهارتی را به دست آورد و اعتماد به نفس خود را افزایش دهد.
دو قدم مهم برای افزایش اعتماد به نفس تقویت تصویر ذهنی و تقویت مهارت خود در انجام کار مورد نظر است.
تعیین کردن هدف مشخص هم به افزایش اعتماد به نفس کمک میکند. هدفی که مشخص و قابل اندازهگیری باشد، و خیلی آرمان گرایانه نباشد. تغییرات بزرگ و ناگهانی اغلب به شکست منجر میشود.