احساس حقارت از لحاظ واکنشهای رفتاری دو گونه تاثیر دارد هم تاثیر مثبت هم تاثیر منفی. برخی افراد از آن برای کسب موفقیت استفاده میکنند ولی برخی دیگر تسلیم آن میشوند، اما هر دو واکنش دو درجه مختلف از احساس حقارت هستند.
ژان پیاژه، روانشناس مشهور، در اینباره میگوید: به نظر روانشناسان هیچ مرد یا زنی نمیتواند بطور کامل از عدم تعادلی که منجر به نشانههای روانی عقدۀ حقارت میشود، فرار کند. ولی این عدم تعادل گاه سبب رسیدن به موفقیتهای بزرگ میشود. به عبارت دیگر، بعضی پیروزیها را ممکن است نتوان بدون محرک قوی احساس حقارت بدست آورد.
تا زمانی که فرد در وجود خود احساس حقارت میکند، این احساس میتواند مانند یک عامل انگیزشی عمل کند و فرد را به سمت تلاش و فعالیت مضاعف، در نتیجه کسب موفقیت و پیروزی و پیشرفت هرچه بیشتر رهنمون کند. اما زمانی که احساس حقارت تبدیل به عقدهی حقارت میگردد حالت انگیزشی و هدایت کنندهی آن از بین میرود.
بعد از تبدیل احساس حقارت به عقده حقارت، حالت سازنده بودن آن از بین میرود و به قدرت مخربی تبدیل میشود که ممکن است عواقب وحشتناکی مانند جنایت یا خودکشی داشته باشد.
ژان پیاژه عقیده داشت افراد مبتلا به عقده حقارت احتمالا سعی خواهند داشت جوانبی را که ایجاد کنندهی این عقده در آنها میشود از چشم دیگران پنهان کنند و حتی آنها را از ذهن خود پاک کنند و برای جبران آن وانمود میکنند از هر کس دیگری بالاتر و برتر هستند. اما باطنا میدانند این چنین نیست و هیچ اعتمادی به خود ندارند. معمولا برای شخصی که دچار عقدۀ حقارت است، دنیا جای ستیز و دشمنی است و این افراد هرگز از روابطی که با دیگران دارند راضی نخواهند بود.
علل ایجاد کنندهی احساس حقارت در کودکان
رفتار سختگیرانهی والدین
مهمترین دلیل ایجاد احساس حقارت و خودکمبینی به دوران کودکی فرد و رفتار والدین باز میگردد. وقتی کودک در مقابل دیگران به ویژه همسن و سالان خویش با رفتار پرخاشگرانه و توهین آمیز والدین خود مواجه میشود، و این رفتار را اطرافیان هم در پیش میگیرند، کودک شروع به احساس حقارت میکند.
کودکانی هم هستند که اعتماد به نفس بالایی دارند و بسیار به خود متکی هستند و در مقابل مشکلات استقامت زیادی نشان میدهند اما باز هم والدین با رفتار نامناسب و تخریبگرانهی خود این اتکا به نفس را از کودک میگیرند و زمینه ساز احساس حقارت در او میگردند.
معلولیت کودک یا نداشتن پدر و مادر
برخی کودکان به دلیل داشتن معلولیت یا نقص عضو دچار احساس حقارت میشوند، برخی دیگر به دلیل محروم بودن از نعمت پدر یا مادر یا هر دو از این احساس رنج میبرند.
در بعضی موارد هم کودکان با وجود داشتن پدر و مادر اما به دلیل برخوردان نبودن از روابط عاطفی صحیح و عمیق در خانواده دچار احساس حقارت میشوند
در هر صورت این کودکان از این حس راه فراری ندارند و فقط در صورتی که تبدیل به انگیزه و محرکی برای انجام اعمال مثبت و کارهای مفید شود میتوان از قدرت مخرب آن کاست.
در چنین مواردی پدر و مادر باید به کودک خود بیشتر توجه کنند و به او ثابت کنند که واقعا برتریهایی دارد. این کار باعث میشود کودک احساس اعتماد به نفس بکند و به این باور درونی برسد که واقعا برتریهایی دارد و ریشه ی این احساس حقارت خشک بشود.
مقایسه شدن با دیگران
کودکانی که مداوم با افراد دیگر مقایسه میشوند به شدت احساس حقارت و ناتوانی میکنند. والدین هرگز نباید از فرزند خود بخواهند مانند شخص دیگری باشد، یا مقابل او مدام درباره فرد دیگری که آرزو داشتند مانند او باشند صحبت کنند. این کار یعنی اِعمال کردن ایدههای برآورده نشدۀ خود بر کودک، بدون در نظر گرفتن خصوصیات و تواناییها و علائق کودک و شرایطی که در آن به سر میبرد، در نهایت منجر به شکل گیری احساس حقارت شدید و خودکمبینی و عدم اعتماد به نفس در کودک میگردد.
منبع: سایت آکادمی امیدان
اولین علائم اختلال یادگیری با مشکلات تحصیلی دانشآموزان مشخص میشود. والدین و معلمان پیشدبستانی جزء اولین افرادی هستند که علائم و نشانههای این اختلال را در کودکان تشخیص میدهند. بعضی از دانشآموزان ممکن است برخی از مهارتهای پایهای را به سرعت یاد بگیرند، اما در یادگیری برخی از مهارتهای دیگر مانند حل مسئله یا تکالیف مدرسه دچار مشکل باشند. دانشآموزانی که اختلال یادگیری دارند، نیاز به آموزشهای فردی ویژه و متناسب با نیازشان دارند تا از بقیه همکلاسیها و همسنوسالان خود عقب نمانند و بتوانند به صورت عادی زندگی کنند.
– وجود مشکل در تلفظ کلمات
– ناتوانی در یافتن کلمه مناسب
– ناتوانی در یادگیری حروف الفبا، اعداد، رنگها، اشکال، روزهای هفته
– وجود مشکل در به دست گرفتن مداد، ماژیک و قیچی
– اشکال در رنگ کردن تصاویر بدون بیرون زدن از خط
نشانههای اختلال یادگیری در سنین ۱۰ تا ۱۳ سال
– در پاسخگویی به سوالات مرتبط با واژهها با مشکل روبهرو است.
– خواندن و نوشتن را دوست ندارد و از روخوانی با صدای بلند اجتناب میکند.
– دستخط بدی دارد.
– در یک متن واحد یک کلمه را به روشهای متفاوتی تلفظ میکند.
– مهارتهای سازماندهی ضعیفی دارد.
عوامل مؤثر در بروز اختلالات یادگیری
عوامل بیوشیمیایی: اختلالات گوناگون متابولیکی در حکم عواملی هستند که موجب اختلالات یادگیری میشوند. برخی از عوامل بیوشیمیایی عبارتاند از: هایپوگلیسمی، عدم توازن استیل کولی نستروز و کمکاری تیروئید.
عوامل آموزشی: تدریس ناکافی و ناصحیح میتواند در بروز بسیاری از اختلالات یادگیری تأثیر داشته باشد. به نظر میرسد که تعدادی از کودکان مبتلا به اختلالات یادگیری تحت آموزش کافی و مناسب قرار نگرفتهاند.
عوامل محیطی: محیطهای متفاوتی که کودک با آنها سروکار دارد مانند محیط خانه، محیط مدرسه و محیط اجتماعی، هر کدام به نوعی در چگونگی یادگیری و بر روی تمایل و انگیزه او برای یادگیری تأثیر میگذارند.
عوامل عاطفی: به اعتقاد بعضی، نارساییهای یادگیری در اثر اشکالات عاطفی به وجود میآیند، بنابراین باید از طریق روشهای روانشناختی اعتماد به نفس لازم را در کودکان ایجاد کرد، خودپنداره آنان را افزایش داد و علایق آنان را کشف کرد تا نارساییهای یادگیری ناشی از آنها نیز درمان شود.
عوامل فیزیکی: بعضی از عوامل فیزیکی مثل اختلالات شنوایی، بینایی و تفاوتهای جنسی نیز به گونهای با نارساییهای یادگیری ارتباط پیدا میکنند و به این دلیل باید اطمینان حاصل شود وجود نارسایی در اثر بودن این عوامل نباشد.
برای مطالعهی کامل این مطلب و آگاهی از روشهای درمان این اختلال کلیک کنید.